استالین ادبیات را یک سلاح قدرتمند می‌دانست و اگر نویسنده‌ای از این سلاح علیه شوروی استفاده می‌کرد، بدون شک دلیل محکمی برای اعدام خود فراهم کرده بود. آیا دیدگاه "سیا" درباره ادبیات و سرگرمی‌های مردم با استالین متفاوت است؟

گروه جنگ نرم مشرق- "ژوزف استالین" رهبر شوروی سابق نویسندگان را "مهندسین روح انسان" توصیف می‌کرد و معتقد بود تولید روح از تولید تانک مهم‌تر است. این دیدگاه استالین در مورد ادبیات ممکن است توهم نادرست یک دیکتاتور به نظر برسد، اما محققین و ناظران غربی همین خط فکری را در آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا سراغ دارند. دولت آمریکا و به طور ویژه سازمان سیا، مدتی طولانی است که به ادبیات و سرگرمی‌های تلویزیونی به عنوان ابزاری برای ترویج ایدئولوژی آمریکایی و تضعیف ایدئولوژی دشمنان این کشور علاقه دارد. در این گزارش راه‌هایی را بررسی می‌کنیم که سیا برای نفوذ در فیلم‌های هالیوودی و مجموعه‌های تلویزیونی از آن‌ها استفاده می‌کند.

نفوذ سیا در هالیوود
"ژوزف استالین" رهبر شوروی سابق نویسندگان را "مهندسین روح انسان" توصیف می‌کرد

استالین ادبیات را یک سلاح قدرتمند سیاسی می‌دانست و اگر نویسنده‌ای از این سلاح علیه شوروی استفاده می‌کرد، بدون شک دلیل محکمی برای اعدام خود فراهم کرده بود. اما آیا دیدگاه سیا درباره ادبیات و سرگرمی‌های مردم با دیدگاه استالین متفاوت است؟

"استیون سادلیر" نویسنده و کارشناس آمریکایی توضیح می‌دهد: "سیا در سال 1947 و تحت لایحه امنیت ملی به دست "هنری ترومن" رئیس‌جمهور وقت آمریکا، تأسیس شد. فقط یک سال بعد، دفتر هماهنگی سیاستی را تأسیس کردند. می‌خواهم اولین فعالیت‌های سیا را برای شما ترسیم کنم. "عملیات‌های روانی مخفی، پروپاگاندا و آموزش شبه‌نظامی." این‌ها طبق اسناد شورای امنیت ملی آمریکاست. بنابراین "اقدام مستقیم و پیش‌گیرانه در جنگ پروپاگاندا و اقتصادی" یعنی متقاعد کردن عموم مردم به یک نوع طرز تفکر خاص یکی از اهداف اصلی تشکیل سیا بوده است."

سادلیر در ادامه به برخی پروژه‌های اولیه سیا هم اشاره می‌کند: "سال 1949 این سازمان "رادیو اروپای آزاد" را تأسیس کرد. با این رادیو پیام‌های آمریکا و تمدن غرب را به شرق اروپایی می‌فرستادند که کمونیست‌ها در آن جولان می‌دادند و کشورهای زیادی را گرفته بودند. با این حال، نکته‌ای که در این میان وجود داشت این بود که مطبوعات و رسانه‌های دیگر آمریکا حق کپی‌برداری یا نقل مطلب از این شبکه رادیویی را نداشتند. چرا؟ خیلی واضح است: چون اغلب مطالبی که در این رادیو مطرح می‌شد، دروغ‌های بزرگ بود. این که آیا شبکه "اروپای آزاد"، مفید بود یا نه یک بحث دیگر است، چون احتمالاً افرادی که دست‌اندرکار این رادیو بودند تصور می‌کرده‌اند که مطالب آن به سود مردم اروپای شرقی است. اما هرچه باشد، همین واقعیت که این افراد قبول می‌کنند اطلاعات دروغ به مردم بدهند، یک واقعیت تعیین‌کننده است. حامی مالی این شبکه رادیویی، کمپین "جنگ صلیبی برای آزادی" بود. جالب این‌که سخنگوی این کمپین رونالد ریگان بود."

نفوذ سیا در هالیوود
"رادیو اروپای آزاد" برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی مردم شرق اروپا تأسیس شد

یکی از مؤثرترین راه‌های آمریکایی برای کنترل ذهن مردم، اختراع و استفاده از تلویزیون بود. البته منظور این نیست که همه برنامه‌های تلویزیونی بر اساس هدف شستشوی مغزی شهروندان ساخته می‌شوند، اما اداره و برنامه‌ریزی اکثر برنامه‌های تلویزیونی امروز در آمریکا به دست سازمان‌های غول‌پیکری است که منافعشان را قرارداد با سیا تأمین می‌کند. خشونت صرف اکنون در برنامه‌های تلویزیونی کاملاً پذیرفته شده است. قتل به نام "دولت مادر" کشور تحسین می‌شود، سارقان، بمب‌گذاران و تروریست‌ها اگر برای "سیستم" کار کنند، وابسته به ارتش باشند و یا با گروه‌هایی مثل پلیس محلی کار کنند که کنترل مردم را به دست دارند، اقداماتشان در حد پرستش ستایش می‌شود.

روایتی که دولت آمریکا می‌خواهد مردمش باور کنند این است که سیا در نهایت، یک نهاد اخلاق‌محور است که تنها تروریست‌ها را با آرامش خاطر می‌کشد، دولت آمریکا تنها در حوادث ناخواسته و کاملاً پیش‌بینی‌نشده دست به کشتار کودکان می‌زند و سیاست خارجی آمریکا تنها انگیزه‌اش صلح است، نه منافع خصوصی. طبق این روایت، سیا سازمانی اگرچه دارای نقص، اما اخلاق‌مدار است و برای حفاظت از آمریکا کارهای خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهد.

با این حال، واقعیت این است که سیا هیچ تقیدی به اخلاق ندارد. اگر فیلم‌های شکنجه در زندان‌هایی مثل ابوغریب را دیده باشید، باور این واقعیت برایتان آسان می‌شود. اتفاقاً برای مخفی نگه داشتن همین واقعیت‌هاست که سیا طی سال‌‌های اخیر در فیلم‌های بسیار مشهوری دخالت کرده است.

نفوذ سیا در هالیوود
تصاویر شکنجه زندانیان زندان‌هایی مانند ابوغریب، ماهیت اصلی سیا را نشان می‌دهد

"رادنی مارتین" کارمند سابق کنگره آمریکا توضیح می‌دهد: "مخاطبین باید به این واقعیت واقف شوند که دولت آمریکا به دنبال ایجاد ثبات در ساختار بی‌ثبات خود است و همکاری میان رسانه‌های خبری و سرگرمی از یک طرف و سرویس‌های اطلاعاتی از طرف دیگر، بخشی از این تلاش است. مسئله به همین جا هم ختم نمی‌شود. بخش عمده دیدگاه منفی آمریکایی‌ها نسبت به ایران یا روسیه هم نتیجه فعالیت مأمورین سرویس‌های اطلاعاتی و آلوده کردن رسانه‌های خبری و سرگرمی در آمریکا است. عده بی‌شماری در آمریکا هستند که دیگر اخبار "سی‌بی‌اس" یا "فاکس‌نیوز" را نگاه نمی‌کنند، اما همین افراد، بالأخره برای سرگرم شدن رو به فیلم‌هایی می‌آورند که تقریباً تمامی‌شان هالیوودی هستند."

رادنی در ادامه می‌گوید: "سیا تنها بخشی از شبکه بی‌نهایت غول‌پیکر اطلاعاتی و جاسوسی درون آمریکاست و این شبکه برای فاسد کردن هالیوود و فیلم‌های ساخته آن و تحت تسلط آوردن صنعت فیلم‌سازی درون این کشور، سرمایه‌گذاری هنگفتی کرده است. مردم ممکن است متوجه نشوند چرا یک برنامه خاص را تماشا می‌کنند، اما دولت آمریکا طرح‌های بزرگی برای شستشوی مغزی مردم و ایجاد علاقه به پلیس و نیروهای امنیتی در آن‌ها دارد. چنین چیزی را در کشورهای دیگر نمی‌بینید. اتفاقاً بی‌دلیل هم نیست که دولت آمریکا می‌کوشد مردمش را عاشق چکمه‌ای کند که دارد آن‌ها را له می‌کند."

یکی از نویسندگان سریال سال 2001 شبکه سی‌بی‌اس موسوم به "آژانس"، مأمور سابق سیا "بازل باز" بود و چند مأمور سابق دیگر نیز وظیفه مشاوره به سازندگان سریال را به عهده داشتند. سیا با آغوش باز از عوامل سریال استقبال و درهای دفترش را به روی آن‌ها باز کرد. نماهایی از درون و بیرون دفتر اصلی این سازمان در منطقه "لنگلی" ایالت ویرجینیا در سریال وجود دارد و "آژانس" بارها لوگوی سیا را در فضاهایی نشان می‌دهد که علاقه مخاطب به این سازمان را برمی‌انگیزد.

نفوذ سیا در هالیوود
بسیاری از تروریست‌ها در سریال آژانس، یا روس هستند و یا عراقی

سریال "آژانس" اقدامات سیا را در مقابل "شخصیت‌های بد" قابل پیش‌بینی از جمله سربازان ارتش روسیه، ترویست‌های عرب و آلمانی، قاچاقچیان کلمبیایی مواد مخدر و عراقی‌ها، ستایش می‌کرد. تبلیغات این سریال متمرکز بر حوادث 11 سپتامبر بود. اتفاقاتی که اندکی پیش از آغاز این سریال رخ داد. جمله‌های کلیشه‌ای هم در این تبلیغات مطرح می‌شد: "اکنون بیش از هر زمان دیگری به سیا نیاز داریم."

سال 1999 و در قالب پروژه‌ای شبیه به سریال "آژانس"، یک فیلم تلویزیونی به نام "در جمع جاسوسان" هم ساخته شده بود. این فیلم که نقش اصلی آن را "تام بارنجر" بازی می‌کرد، زندگی یک مأمور بازنشسته سیا را ترسیم می‌کرد که برای نجات جان مأمورین دیگری که توسط کره شمالی گروگان گرفته شده‌اند، عملاً دوباره به شغل خود باز می‌گردد. سیا آن‌قدر درباره این فیلم هیجان‌زده بود که حتی میزبانی مراسم معرفی آن، همکاری در ساخت فیلم و کمک به فیلم‌برداری محصول را به عهده گرفت. سیا به این هم قناعت نکرد و به اعتراف سایت خود این سازمان، 50 مأمور خود را که به مرخصی رفته بودند، به عنوان عوامل اضافی در اختیار فیلم‌سازان گذاشت.

سریال مشهور "میهن" یکی دیگر از نمونه‌هایی است که به خوبی دخالت سیا در برنامه‌های تلویزیونی آمریکا را نشان می‌دهد. این سریال نه تنها سریال محبوب باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکاست، بلکه تنها طی دو فصل اول خود، توانست جایزه‌های بی‌شماری را از آن خود کند، از جمله جایزه "گلدن گلوب" برای بهترین بازیگر نقش اول مرد و زن و بهترین سریال درام.

نفوذ سیا در هالیوود
"میهن" برنده چندین جایزه "گلدن گلوب" شده که برخی معتقدند دومین جایزه مهم هالیوود است

"الکس گانزا" سازنده سریال "میهن" در مراسم اهدای جایزه "گلدن گلوب" می‌گوید: "نگرانی عمده ما در ابتدای ساخت این فیلم این بود که ایده "جنگ با تروریسم" دچار فرسودگی شود و مباحثی که ما در این سریال مطرح و و بررسی می‌کنیم برای کسی اهمیتی نداشته باشد. با این حال، دو اتفاق افتاد: اولاً دهمین سالگرد 11 سپتامبر و دوماً کشته شدن اسامه بن‌لادن. به عقیده من هر دوی این‌ها باعث شد تا کشور ما نفسی راحت بکشد و به خود اجازه بدهد سؤالاتی را در این‌باره بپرسد. سؤالاتی مثل این که آمریکا چگونه قدرت خود را در کشورهای دیگر اعمال می‌کند و معنای این اعمال قدرت برای سربازان ما پس از بازگشت به کشورشان چیست. به نظرم همه این‌ها به ما کمک کرد."

فصل اول سریال "میهن" درباره حمله پهپادی آمریکا به مدرسه‌ای در خاورمیانه بود. به همین خاطر این توهم به وجود آمد که سریال می‌خواهد از سیاست خارجی آمریکا انتقاد کند. با این وجود، حمله پهپادی بعدها به چند نفر خاص نسبت داده می‌شود، از جمله معاون اول رئیس‌جمهور و رئیس بلندپرواز سیا.

ممکن است این هم در نگاه اول، انتقاد محسوب شود، اما هدف پشت این سریال چیز دیگری است: مخفی کردن این واقعیت که حملات پهپادی توسط دولت آمریکا به یک اقدام روتین تبدیل شده است. در سیاست پهپادی آمریکا، کشته شدن غیرنظامیان کاملاً پذیرفته‌شده است. سیا می‌داند در حملاتش کودکان بی‌شماری کشته می‌شوند، اما هیچ مشکلی با این واقعیت ندارد.

نفوذ سیا در هالیوود
سیا می‌داند در حملاتش کودکان کشته می‌شوند، اما هیچ مشکلی با این واقعیت ندارد

"براندون برایانت" هدایت‌گر سابق پهپادهای آمریکا در افغانستان، می‌گوید: "به ما گفتند یک فرد [و تروریست] مهم را در فلان منطقه پیدا کرده‌اند. گفتند اطلاعات ما نشان می‌دهد که این آدم این‌جاست و می‌خواهیم به او حمله کنیم. من هم گفتم اگر این آدم این‌قدر بد است، خب چرا او را بمباران نکنم. دکمه شلیک را زدم، اما 6 ثانیه قبل از آن‌که موشک‌ها اصابت کند، کسی از ساختمان بیرون دوید. من این مسئله را مطرح کردم. ناظری که اطلاعات تصویری را به ما می‌داد، گفت یک سگ هم در ساختمان بوده است. تا قبل از آن، هرگز اسمی از یک سگ نیاورده بودند."

"برایانت" با لکنت زبان و صدایی که می‌لرزد ادامه می‌دهد: "کاملاً گیج شده بودم. مغزم دیگر کار نمی‌کرد. تنها چند ماه بود که این کار را شروع کرده بودم. به همین دلیل گاهی به خودم شک می‌کردم، اما کس دیگری را زیر سؤال نمی‌بردم. فکر می‌کردم شاید من دارم چیزهایی را می‌بینم که واقعاً وجود ندارد. شاید توهم می‌کنم، اما الآن می‌فهمم که در حمله ما، کودک هم کشته شد و بار این حمله اکنون به دوش من است. وقتی این کار را می‌کردم، باید از خودم می‌پرسیدم چرا این‌جا هستم و چرا دارم این کار را می‌کنم. من در آن زمان خیلی مذهبی بود. البته ضرورت اطاعت از دستورات فرمانده‌ام را هم می‌دانستم. به من می‌گفتند: "خواست خدا این بوده است." کدام حرامزاده‌ای باور می‌کند که خواست خدا، کشته شدن مردم است؟ من هیچ وقت احساس نکردم که این کار به نفع انسانیت است یا موجب بهتر شدن وضعیت دنیا می‌شود. فقط داشت من را نابود می‌کرد."

مخاطبین تلویزیون آمریکا که اغلب با سیاست خارجی این کشور مخالف هستند، باید فکر کنند سیا بی‌طرف است. بنابراین سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی و هالیوودی باید انتقاد از سیاست‌های دولت آمریکا را تا حد انتقاد از عملکرد یک یا دو نفر خاص تنزل دهند. به این ترتیب، کشتار مردم به پای دولت نوشته نمی‌شود. شخصیت‌های بد داستان در "میهن" تروریست‌هایی هستند که آمریکا را تهدید می‌کنند و همه مسلمان هستند. در این سریال، "مسلمان" با "تروریست" یکی می‌شود.

نفوذ سیا در هالیوود
تصویر یک تروریست در سریال "میهن" تصویر کلیشه‌ای یک عرب و مسلمان است

هدف اصلی "کری ماتیوسون" شخصیت اصلی زن داستان این است که "ابونظیر" رهبر خیالی تروریست‌ها را نابود کند. این تروریست‌ها هشت سال است که "نیک برودی" گروهبان، سناتور و معاون رئیس‌جمهور آمریکا را گروگان گرفته‌اند. این افراد طی فلش‌بک‌های سریال تنها در دو وضعیت دیده می‌شوند: شکنجه برودی و نماز خواندن. "میهن" با این تصویرسازی از نماز و خشونت، اسلام را با تروریسم گره می‌زند.

مخاطبین سریال هم‌زمان با خبردار شدن از اسلام آوردن برودی، متوجه می‌شوند که او هم یک تروریست است. در این سریال، تغییر عملیاتی از سرباز ارتش آمریکا به تروریست، هم‌راستا با تغییر دین از مسیحیت به اسلام معرفی می‌شود. صحنه‌هایی از فیلم، برودی را نشان می‌دهد که به زبان عربی نماز می‌خواند. اگرچه آن‌چه برودی می‌گوید، فقط شبیه به چیزی است که در نماز مسلمانان گفته می‌شود، اما همین صحبت به زبانی غیر از انگلیسی برای مخاطبین آمریکایی و انگلیسی‌زبان سریال فوق‌العاده تأثیرگذار است.

"دشمن" در محصولات هالیوودی و بخش عمده‌ای از فرهنگ عمومی آمریکا، عمدتاً کاریکاتوری از کلیشه‌های نژادی کشورهایی است که با آمریکا سر سازش ندارند. برای درک این حقیقت کافی است بشماریم که تا کنون چند بار شخصیت‌های منفی یا "ضدقهرمان" روسی و آلمانی در فیلم‌ها و سریال‌های هالیوودی دیده‌ایم، حتی در محصولاتی که موضوعات‌شان به پس از جنگ سرد و جنگ جهانی دوم برمی‌گردد.

نفوذ سیا در هالیوود
شخصیت اصلی سریال "میهن" بعد از اسلام آوردن و  "تروریست" شدن، نماز می‌خواند

با توجه به جنگ عراق و عملیات‌های نظامی آمریکا در افغانستان، بسیاری از ضدقهرمان‌های امروزی در محصولات هالیوود، اهل خاورمیانه و عمدتاً مسلمان هستند و کارشان کشیدن گلنگدن و داشتن ظاهری تهدیدآمیز و نهایتاً کشته شدن به دست به اصطلاح قهرمان‌های آمریکایی است.

آن‌چه در این گزارش گفته شد، تمام فعالیت‌های سیا در صنعت سرگرمی و تلویزیون آمریکا را شامل نمی‌شود، اما همین مثال‌ها هم به خوبی نشان می‌دهد که آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا همکاری تنگاتنگی با هالیوود دارد تا ایدئولوژی‌های آمریکایی را در کشورهای دیگر رواج دهد. سیا همچنین با کمک هنرمندان مورد اعتمادش دست به عملیات‌های مخفی می‌زند.

سیا سازمانی به شدت سری است و افرادی که در آن کار کرده‌اند، حتی ساده‌ترین اطلاعات را هم درباره این سازمان افشا نمی‌کنند. به همین شکل، از آن‌جا که سیا تلاش می‌کند از طریق تلویزیون با مردم ارتباط برقرار کند و اغلب اسناد آن هم از "لاحیه آزادی اطلاعات" مستثنی هستند، این آژانس به ندرت ردپایی از حضور و نفوذ گسترده خود در رسانه‌های عمومی و هالیوود به جا می‌گذارد.

نفوذ سیا در هالیوود
کارکنان سیا حتی اجازه انتشار ابتدایی‌ترین اطلاعات را درباره این سازمان ندارند

"استیون سادلیر" نویسنده کتاب "ثروت و قدرت: تاریخ مخفی" می‌گوید: "من سی سال است که اعتقاد دارم و می‌گویم که مردم آمریکا کوچک‌ترین اطلاعی ندارند که تصمیمات‌شان تا چه اندازه تحت تأثیر افراد دیگر است. این یک علم است. صنعتی چند میلیارد دلاری است. در کلاس‌های درس "تجارت" در این‌باره به شما آموزش‌هایی می‌دهند. بیش‌تر از آن را هم می‌توانید در "بازاریابی" یاد بگیرید. اما روابط عمومی یک علم مستقل است، علمی که در اواخر دهه اول قرن 19 آغاز شد."

وی تصریح می‌کند: "یکی از اعضای خانواده "زیگموند فروید" روانشناس مشهور، به نام "ادوارد برنی" که روی تأثیر محرک‌های بیرونی بر انسان و شیوه کار ذهن ناخودآگاه مطالعه می‌کرد، تحقیقات خود را یک گام جلوتر برد. وی چیزی را به وجود آورد و تبدیل به یک علم کرد که پروپاگاندا نام گرفت. برنی در کتابی که اساس علم پروپاگاندا را توضیح می‌دهد می‌نویسد: دستکاری آگاهانه و هوشمند عادات و نظرات سازماندهی‌شده توده‌های مردم، عنصری مهم در یک جامعه دموکراتیک است. کسانی که این مکانیزم نادیده جامعه را دستکاری می‌کنند، دولتی نامرئی تشکیل می‌دهند که قدرت واقعی حاکم بر کشور ماست." این کتاب همان زمانی نوشته می‌شود که شورای روابط خارجی، ایده جهانی‌سازی و دولت جهانی و رهبری واحده در تمام دنیا را در سر می‌پروراند."

سادلیر در نهایت این‌گونه می‌گوید: "این گروه‌ها رابطه نزدیکی با هم داشتند. گروه راکفلر، ائتلاف‌های بانکی و رسانه‌ها تلاش می‌کردند نظرات بخصوصی را در مردم آمریکا ایجاد کنند. در ادامه کتاب این‌گونه می‌خوانیم: ما تحت حکومت هستیم، ذهن ما نرم می‌شود، سلیقه ما شکل می‌گیرد، ایده‌های ما قرضی است، و همه این‌ها تا حد زیادی تحت تأثیر افرادی است که ما هرگز نام آن‌ها را هم نشنیده‌ایم. حاکمان نامرئی ما در بسیاری از موارد، از هویت اعضای دیگر کابینه داخلی غافل هستند. این یک واقعیت است که تقریباً در هر عملی که در زندگی روزمره از ما سر می‌زند، چه در حوزه سیاست و تجارت، چه در رفتار اجتماعی و تفکر اخلاقی، ما تحت سلطه تعداد اندکی از افراد هستیم." بنابراین بهتر است همه ما بدانیم افرادی هستند که می‌دانند چگونه به درون مغز ما بروند و متقاعدمان کنند شکل خاصی فکر کنیم، چه خرید یک محصول باشد و چه رأی دادن به یک شخص خاص. مردم باید بیدار شوند و ببینند که برخی دارند تلاش می‌کنند وارد مغز آن‌ها شوند."

نفوذ سیا در هالیوود - دانلود


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 8
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۰۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
    0 0
    آقا جان شما هم بلدی بساز بر علیه اونها خوب
  • ۱۱:۲۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
    0 0
    اجب
  • مهدی از قم ۱۲:۴۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
    0 0
    ما ایرانی ها هم کارمان را خوب بلدیم دلیلش هم امنیت کشوری به بزرگی ایران در نا امن ترین نقطه دنیاست و خنثی شدن طرح ای متعدد امریکای ها در بمب گذاری و کودتا و براندازی و انقلاب های رنگی است.این را برای افرادی احمق و ساده لوح مثل شما میگویند تا حساب کار دستتان بیاد
  • ۲۳:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۸
    0 0
    دوستان مشرقی متشکرم از این نوشتار اما یادتان باشد استالین با همه دیکتاتوری یک مرد بود او آنقدر در استالینگراد در محاصره سخت و سرما ماند تا شهر از اشغال آلمانها آزاد شد . آلمانی های وحشی که حاضر به معامله و همکاری با کسی نبودند وقتی میشا پسر بزرگ استالین را در خط مقدم اسیر کردند به استالین پیام دادند در ازای ژنرال فون پائولوس اسیر آلمانی در اختیار روسها ، حاضرند پسرش را مبادله کنند ! پاسخ استالین ( به روسی یعنی مرد آهنین ) این بود : من یک ستوان دو را با یک ژنرال مبادله نمی کنم ! و آنها میشا را کشتند
  • ۰۸:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
    0 0
    سیا در صنعت بازی های رایانه ای نیز نفوذ زیادی دارد . تا کنون بازی های رایانه ای مختلفی درباره سازمان سیا درست شده اند همچنین شرکت های مختلفی رسما با سیا همکاری دارند مانند شرکت thq و بعضی شرکت ها هم تحت نظر سیا کار می کنند
  • ۰۸:۴۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
    0 0
    كنار هم گذاشتن نام سيا در كنار اخلاق مثل تركيب شدن كيك با سيانور است.
  • ۰۹:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
    0 0
    می بخشی دوست عزیز ولی کی به شما گفته است که استالین در استالین گراد ماند تا ازاد شد ؟ قدری مطالعه تاریخی بفرمائید استالین هرگز در زمان محاصره استالینگراد به این شهر نرفت و اگر به این تصورید که چون نام این شهر را به استالینگراد تغییر دادند دلیلش این موضوع بوده است در اشتباهی بزرگ بسر میبرید دلیل این نام گذاری تنها این بود که استالین بر دفاع همه جانبه و عدم سقوط این شهر به هر قیمتی بله به هر قیمتی تاکید داشت که در نهایت هم موفق شدند با بهائی گذاف دشمن را شکست دهند که البته ترتش سرخ خود دست کمی از ارتش المان نداشت ....
  • کاپیتان ۲۰:۵۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۱
    0 0
    سیا و اف بی آی هر دو به حدی کثیف اند که باورت نمیشه خودشونم میدونن

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس